دیکشنری
strictly
stɹɪktli
فارسی
1
عمومی
::
سخت، اكیدا، دقیقا
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
STRIATE
STRIATED
STRIATED MUSCLE
STRIATION
STRICK
STRICKEN
STRICKEN IN YEARS
STRICKEN WITH
STRICKEN WITH FEVER
STRICKLE
STRICT
STRICT FEEDBACK FORM
STRICT LIABILITY
STRICT STATIONARITY
STRICTER RULES
STRICTLY
STRICTLY BUSINESS
STRICTLY SPEAKING
STRICTNESS
STRICTURE
STRIDE
STRIDE IN
STRIDE OUT OF
STRIDENCY
STRIDENT
STRIDER
STRIDULATE
STRIDULATION
STRIDULATORY
STRIDULOUS
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید