داستان آبیدیک

sundry

sʌndɹi


فارسی

1 عمومی:: گوناگون‌، متفرقه، مخلفات‌، متفرقه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: see ALL AND SUNDRY.

American Heritage Idioms

2 general:: adj. various, miscellaneous: Her purse contained a number of sundry items.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code