دیکشنری
surloin
sɜɹlɔ͡in
فارسی
1
عمومی
::
مازهگاو، راستهگاو، گوشت مازه
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
SURGERY
SURGICAL
SURGICAL CASSETTE
SURGICAL GUIDE
SURGICAL INSTRUMENTS
SURGICAL LUBRICANT
SURGICAL NECK
SURGICAL OPERATION
SURGICAL PROCEDURE
SURGICAL RESECTION
SURGICAL UNIT
SURGICALLY
SURICATE
SURINAME
SURLINESS
SURLOIN
SURLY
SURMISE
SURMOUNT
SURMOUNTABLE
SURMOUNTED WITH SNOW
SURMULLET
SURNAME
SURPASS
SURPASS IN
SURPASSING
SURPLICE
SURPLUS
SURPLUS RECEIPTS
SURPLUS VALUE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید