surveying

səɹve͡iɪŋ


فارسی

1 عمومی:: مساحی‌، نقشه‌برداری‌، زمین‌پیمایی‌، ممیزی‌، بازدید

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code