داستان آبیدیک

swirl

swɜɹl


فارسی

1 عمومی:: باعث‌، گشتن‌، حركت‌ چرخشی‌، چرخش‌، گردیدن‌، چرخ‌ خوری‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb to move with a twisting motion: The current in the river swirled around the big rock.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code