دیکشنری
testily
tɛstɪli
فارسی
1
عمومی
::
از روی تندمزاجی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
TESTAMENTARY
TESTAMUR
TESTATE
TESTATOR
TESTER
TESTES
TESTICLE
TESTICULAR
TESTICULAR FACTOR
TESTICULATE
TESTIFIER
TESTIFY
TESTIFY AGAINST
TESTIFY FOR
TESTIFY TO
TESTILY
TESTIMONIAL
TESTIMONIALIZE
TESTIMONY
TESTINESS
TESTING
TESTING CONDITION ERROR
TESTING FOR STATIONARITY
TESTING MEDIATION PATTERN
TESTING PATIENCE
TESTIS
TESTOSTERONE REPLACEMENT THERAPY
TESTS
TESTS OF CONTROLS
TESTS OF DETAILS OF BALANCES
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید