داستان آبیدیک

topple

tɑpəl


فارسی

1 عمومی:: برگشتن‌، از سر افتادن‌، واژگون‌ كردن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb to push or throw over; overturn: The crowd tried to topple the statue. verb to overthrow; to cause to be replaced: The people tried to topple the government.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code