دیکشنری
داستان آبیدیک
unsaddle
ʌnsædəl
فارسی
1
عمومی
::
از اسب پرت كردن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
UNRESTRAINED SIDES OF BODY
UNRESTRICTED FUND
UNRESTRICTED INTELLIGIBILITY
UNRESTRICTED WARFARE
UNRIDDLE
UNRIGHTEOUS
UNRIGHTEOUSNESS
UNRIPE
UNRIVALED
UNRIVALLED
UNROLL
UNROOT
UNRUFFLED
UNRULINESS
UNRULY
UNSADDLE
UNSAFE
UNSAFETY
UNSAID
UNSANCTIONED
UNSATURATE
UNSATURATED
UNSATURATED FLOW
UNSAVED
UNSAVORY
UNSAVOURY
UNSAY
UNSCATHED
UNSCENTED
UNSCHOOLED
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید