دیکشنری
داستان آبیدیک
verminate
vəɹməne͡it
فارسی
1
عمومی
::
شپشگرفتن، تولید حشرات یاجانوران موذی كردن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
VERMEOLOGIST
VERMEOLOGY
VERMIAN
VERMICELLI
VERMICIDAL
VERMICIDE
VERMICULAR
VERMICULATE
VERMICULATION
VERMIFORM
VERMIFORM APPENDIX
VERMIFUGE
VERMILION
VERMILLION
VERMIN
VERMINATE
VERMINOSIS
VERMINOUS
VERMIPAROUS
VERMIS
VERMIVOROUS
VERMONT
VERMOUTH
VERMTOUTH
VERNACULAR
VERNACULAR ARCHITECTURE
VERNACULAR HOUSE
VERNACULAR HOUSE ELEMENTS
VERNACULARISM
VERNAL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید