دیکشنری
داستان آبیدیک
visibleness
vɪzəbəlnəs
فارسی
1
عمومی
::
هویدایی، اشكاری، مرئیت، پیدایی، نمایانی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
VISCUS
VISE
VISE GRIPS
VISE JAW CAPS
VISHNU
VISIBILITY
VISIBILITY POLYGON
VISIBILITY PROBLEM
VISIBILITY WAS POOR
VISIBLE
VISIBLE CHURCH
VISIBLE PERSISTENCE
VISIBLE REGIME
VISIBLE SPECTRUM
VISIBLE TO THE NAKED EYE
VISIBLENESS
VISIBLY
VISILE
VISION
VISION AND MISSION STATEMENT
VISION BLURRINESS
VISION CANVAS
VISION LOSS
VISION OF THE ANOINTED
VISION POSITIONING
VISION STATEMENT
VISION TEST
VISIONAL
VISIONARY
VISIONARY LEADER
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید