دیکشنری
داستان آبیدیک
washout
wɑʃa͡ʊt
فارسی
1
عمومی
::
اب بردگی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
WASHED UP
WASHER
WASHER DISINFECTOR
WASHER SIZE
WASHERWOMAN
WASHHOUSE
WASHINESS
WASHING
WASHING MACHINE
WASHING POWDER
WASHING STAND
WASHING UP
WASHING UP LIQUID
WASHINGTON
WASHINGTON QUALITY GROUP
WASHOUT
WASHROOM
WASHSTAND
WASHTUB
WASHY
WASP
WASPISH
WASSAIL
WASSAILER
WASSERMANN REACTION
WASTAGE
WASTE
WASTE AWAY
WASTE BASKET
WASTE BIN SENSOR
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید