داستان آبیدیک

whereabouts

hwɛɹəba͡ʊts


فارسی

1 عمومی:: جای‌ تقریبی‌، كجا، دركجاها، حدودتقریبی‌، تقیبا

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی

english

1 general::   noun ADJ. current, present | unknown The present whereabouts of the manuscript is unknown. | exact, precise VERB + WHEREABOUTS know She did not say where she was going, and nobody knows her whereabouts.

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code