willow

wɪlo


فارسی

1 عمومی:: دستگاه‌ پنبه‌ پاك‌ كنی‌، (گ‌ش‌) بید، درخت‌ بید، پاك‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun type of tree: A willow grew next to the river.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code