داستان آبیدیک

wrest

ɹɛst


فارسی

1 عمومی:: گرداندن‌، پیچاندن‌، زور اوردن‌، چلاندن‌ (پارچه‌)، فشار

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: verb to obtain by pulling with violent twisting motion: He wrested the book out of my hands.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code