دیکشنری
داستان آبیدیک
آلودن
english
1
general
::
contaminate, pollute
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
آلموند
آلو
آلوئی
آلوبالو
آلوچه
آلوچه خورک
آلوچه سگلک
آلودگی
آلودگی به شپش
آلودگی بیرونی
آلودگی پایلوت
آلودگی در جنایت
آلودگی زدایی
آلودگی محیط زیست
آلودگی هوا
آلودن
آلوده
آلوده دامن
آلوده سازی
آلوده شدن
آلوده شدن آب به مواد رادیو اکتیو یا سایر مواد مضر
آلوده کردن
آلوده کننده
آلومینیم پوشانی
آلومینیوم برنز
آلونک
آلوی برقانی
آلوی تبخیر
آلکالوئیده
آلی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید