دیکشنری
داستان آبیدیک
اوتار
english
1
general
::
cords
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
او
او اعتراف کرد تا به خفت باج دادن تن در ندهد
او به جرم جاسوسی تیر باران شد
او مبلغ یک میلیون ریال به من بدهکار بود، اما فقط نصف آنرا توانست
او متهم است
او مدعی است
او مشمول این قانون نمی شود این قانون شامل حال او نمی شود
اواخر
اواخر عمر
اوامر
اوامر مطلق
اوایل
اوباش
اوپک
اوت
اوتار
اوتیت مدیای سروز
اوج
اوج گرفتن
اوج لذت جنسی
اوجاع الرحم
اوجگیری
اوجی
اوچ و پس
اوخ
اوده
اوراق
اوراق برضه معاف از مالیات
اوراق بهادار
اوراق بهادار آماده برای فروش
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید