دیکشنری
داستان آبیدیک
بارور
english
1
general
::
pregnant, fruitful, fertile
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
بارنامه حمل
بارنامه داخلی
بارنامه سراسری
بارنامه سند حمل کالا
بارنامه گروهی
بارنامه کشتی
بارنامۀ سراسری
بارندگی
باره (نواختن گیتار)
بارهای تخمینی پیرامون
بارهای جابجایی
بارهنگ
بارهنگیان
بارو
باروح
بارور
بارور بودن
بارور ساختن
بارور شدن
بارور کردن
بارورزی
بارورسازی
بارورسازی مصنوعی
بارورکردن
باروری
بارونی
بارویژه
بارکار ایمن
بارکالله
بارکد با شروع می شود
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید