دیکشنری
داستان آبیدیک
باقاعده
english
1
general
::
regular
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
بافل های SEGMENTAL تکی
بافندگی
بافه
بافه پشتیبان
بافه فرمان
بافه فرمان، کابل فرمان
بافه مهار
بافه کردن
بافهم
بافوت خاموش کردن
بافکر
بافۀ بالارو
بافۀ عصبی
باقا
باقاعدگی
باقاعده
باقباله واگذار کردن
باقدرت
باقرقره
باقلوا
باقوت تلفظ کردن
باقی
باقی دار
باقی گذاردن
باقی گذاشتن
باقی ماندن
باقی مانده
باقی نگهداشتن
باقی کار
باقیماندگی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید