دیکشنری
داستان آبیدیک
بالیدن
english
1
general
::
brag, Becoming, boast
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
بالنتیجه
بالنسبه
بالنک
باله
باله جلو
باله شنا
بالهای مرغ
بالواگن رفتن
باْلوراثه
بالکل
بالکن های خطی
بالکنت حرف زدن
بالکون
بالۀ عمودی
بالیاقت
بالیدن
بالینی
بام
بام غلتان
بامباشرت
بامبو
بامبول
بامبول زدن
بامبول زن
بامته سوراخ کردن
بامحبت
بامختومه شدن پرونده
بامداد
بامدارا
بامروارید آراستن
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید