دیکشنری
داستان آبیدیک
برق
english
1
general
::
shine, electricity
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
برف ریزه
برف سبز
برف گیر شدن
برف کلاه
برف کهنه
برف کوری
برف یخ
برفاب
برفابه
برفاد
برفراز
برفک
برفک (بیماری)
برفکی
برفی
برق
برق آسا
برق انداختن
برق درمانی
برق دهنده
برق زا
برق زدایی
برق زدگی
برق زدن
برق زده کردن
برق سنج
برق گرایی
برق گرفتگی
برق گیر
برق مالشی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید