دیکشنری
داستان آبیدیک
بموقع
english
1
general
::
just in time (jit), timeliness, timeliness timely, opportune
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
بمزایده فروختن
بمزایده گذاشتن
بمسافرت رفتن
بمسلسل بستن
بمعنی اخص
بمقدار زیاد
بمقدار فراوان
بمقدار متوسط
بمقصود رسیدن
بمقطع ارضی
بمقیاس کم
بمناسبت
بمناقصه گذاشتن
بمنزله
بمورد
بموقع
بموقع خود
بمیان آوردن
بمیزان
بمیزان متوسط
بن
بن پوسیدگی
بن رست
بن گودی
بن لاد
بن ماری جوش
بن مایه
بن مایه پویی
بن مایه مشترک
بن واژه بن واژه
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید