دیکشنری
داستان آبیدیک
تقسیمشده
english
1
general
::
distributed, divided
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
تقسیم منصفانه
تقسیم ناپذیری
تقسیم نامه
تقسیم وزن آرشه
تقسیم وظایف
تقسیم کار
تقسیم کار براساس وظایف
تقسیم کردن
تقسیم کردن ـ تقسیم
تقسیمات
تقسیمات دوتایی ریسک
تقسیمات فرعی
تقسیمات فرعی دولت
تقسیمات فرعی شرکت
تقسیمبندی کردن
تقسیمشده
تقص
تقصیر
تقصیر بگردن گذاردن
تقصیر ساری
تقصیر سنگین
تقصیر مفروض (فعل یا ترک فعلی که قانونا آثار تقصیر بر آن مترتب باشد)
تقصیر نسبی
تقصیر وجدانی
تقصیر کار
تقصیر کردن
تقطیر
تقطیر آزئوتروپی
تقطیر استخراجی
تقطیر با نمک
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید