دیکشنری
داستان آبیدیک
تنگ
english
1
general
::
narrow, pitcher, gorge, tight
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
تنفر آور
تنفر داشتن
تنفس
تنفس دادن ـ تنفس
تنفس سریع
تنفس نوری
تنفس هوازی
تنفسی
تنفیذ
تنفیذ حکم
تنفیذ کردن
تنفیذ کردن ـ تنفیذ
تنقیح
تنقیح مناط
تنقیه
تنگ
تنگ چشم
تنگ چشمی
تنگ حوصله
تنگ دست
تنگ دستی
تنگ دلی
تنگ روزی
تنگ شدگی
تنگ شدگی کانال
تنگ نظر
تنگ نفس
تنگ هم
تنگ و تا
تنگ کردن
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید