دیکشنری
حاد
english
1
general
::
acute, sharp
transnet.ir
معنی‌های پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
حائز شرایط بودن
حائز شرایط شدن
حائل شدن
حائل نور
حاتم
حاج جعفری زاده
حاجات
حاجب
حاجت
حاجت داشتن
حاجتمند
حاجز
حاجزی
حاجی
حاجی کربلایی محمد طهرانی
حاد
حادث
حادث شدن
حادثه
حادثه اجتناب ناپذیر
حادثه تصادفی
حادثه تکان دهنده
حادثه جانی مرگبار
حادثه جبری
حادثه خیز
حادثه دریایی
حادثه رویداد اتفاقی
حادثه ساز
حادثه طبیعی
حادثه غیر مترقبه
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید