دیکشنری
داستان آبیدیک
حسگر
english
1
computer
::
sensor
واژگان شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
حسب درخواست شفاهی
حسب دستور
حسب رای دادگاه
حسب سفارش
حسب شکایت
حسب معمول
حسب مورد
حسب و نسب
حسبی
حسد
حسد بردن
حسد ورزیدن
حسد کردن
حسرت
حسرت بردن
حسگر
حسگر خمیدگی
حسگر رهگیری ظریف
حسگر زیستی
حسگر ناظر
حسگرآمیزی
حسگرریزی
حسگرهای زیستی
حسگری خمیدگی
حسن
حسن اتفاق
حسن اخلاق
حسن انجام کار
حسن پیشینه
حسن تدبیر
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید