دیکشنری
داستان آبیدیک
خورند
english
1
general
::
suitable, fit
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
خوردگی یاتاقان
خوردگی یکنواخت
خوردن
خوردنی
خورده
خوردوی دو نیرو
خورسنج
خورسند
خورسند کردن
خورش
خورشی
خورشید
خورشید گرفتگی
خورشیدگرفتگی
خورشیدی
خورند
خورندگی
خورنده
خوره
خوره دار
خوست
خوش
خوش آهنگ
خوش آیند
خوش آیندی
خوش اقبال
خوش الحان
خوش اهوال
خوش ایند بودن
خوش باش
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید