دیکشنری
داستان آبیدیک
دو
do
english
1
Law
::
two (ie the number after 1)
فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
دهن بین
دهن بینی
دهن شوی
دهنده
دهنه
دهنه زدن
دهنه کردن
دهنی
دهه
دهک
دهکده
دهکده المپیک
دهکده بین المللی اقامتی و فرهنگی
دهکده سلامت آیلند
دهیدروژناز
دو
دو آتشه کردن
دو انگ و نیم
دو با مانع
دو بخش کردن
دو برابر شدن
دو برابر کردن
دو به دو ماکسیمال
دو پاسیار
دو پهلو
دو پهلو حرف زدن
دو پیکر
دو جانبه
دو جنسه
دو چشمه
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید