دیکشنری
داستان آبیدیک
ریزان
english
1
general
::
falling, pouring
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ریز پهنه بندی
ریز چشم
ریز خواری
ریز دانه
ریز ذره
ریز ریز
ریز ریز کردن
ریز سنجی
ریز شده
ریز محمولات فله
ریز مغذی
ریز مکالمات
ریز کردن
ریزآرایه
ریزازدیاد
ریزان
ریزاندن
ریزبافت
ریزبلور
ریزبمب
ریزبین
ریزبین سنگ نگاری
ریزبین قطبشی
ریزپیبان
ریزتنی
ریزجاندار
ریزجرم گرفتگی
ریزحلقه تشدیدگر افزونه
ریزحلقه تشدیدگر ناقص
ریزدانه
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید