دیکشنری
داستان آبیدیک
زائیده
english
1
general
::
born
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
زائده ی آرواره ی فک بالا
زائده ی تریگوئید
زائده ی خاری
زائدۀ آرواره ای
زائدۀ پستانی
زائدۀ خنجری
زائدۀ عرضی
زائدۀ گونه ای
زائدۀ لقمه ای
زائدۀ مفصلی
زائدۀ منقاری
زائدۀ نیزه ای
زائل
زائل شدن
زائل کردن
زائیده
زاپاس
زاج
زاد
زاد و ولد کردن
زادایست
زادبوم
زادروز
زادگان
زادگاه
زاده
زاده لاوی
زادو ولد
زادوولدکردن
زار
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید