دیکشنری
داستان آبیدیک
زاغ
english
1
general
::
Chough, bright eyed
transnet.ir
2
general
::
blue-eyed
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
زاد و ولد کردن
زادایست
زادبوم
زادروز
زادگان
زادگاه
زاده
زاده لاوی
زادو ولد
زادوولدکردن
زار
زارع
زاری
زاری کردن
زاریدن
زاغ
زاغ چشم
زاغه
زاغه نشین
زاگرس مرکزی
زال
زالو
زالو انداختن
زالی
زاماسکه
زامبی
زامبیا
زامبیایی
زاموسقه زدن
زاموسقه کار
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید