دیکشنری
داستان آبیدیک
زرده
english
1
general
::
egg yolk
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
زرد بین
زرد بینایی
زرد بینی
زرد کمرنگ
زردآلو
زرداب ریز
زردابی
زردپوست
زردپی
زردچوبه
زردچوبه هندی
زردرنگ کردن
زردرو
زردزخم
زردزخمی
زرده
زرده پر اورنج
زرده زخم
زردوز
زردوزی
زردک
زردک مانند
زردی
زردینه
زرشک
زرشکی
زرع
زرق
زرق و برق
زرق وبرق
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید