دیکشنری
داستان آبیدیک
سردکل
english
1
general
::
head tree, masthead
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
سردشدن یا کردن
سردفتر
سردفتر ازدواج
سردفتر ازدواج رسمی
سردفتر اسناد رسمی
سردماغ
سردمدار
سردمزاجی
سرده
سرده ابر
سردهنده
سردودمان
سردودکش
سردوزی
سردوشی
سردکل
سردی
سردی مزاج
سردیده
سردیزه
سرراست
سرراهی
سررسید
سررسید آن برات کی (چه موقعی) است؟
سررسید آن قبض فردا است
سررسید بدهی
سررشته
سررشته دار
سرریز
سرریز پلکانی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید