داستان آبیدیک

سمند


english

1 general:: dun

transnet.ir

2 general:: Samand

او، دو مشاور به نامهای «سمند» و «نوند» داشت که برادر ناتنی و از یک پدر بودند. نوند، اسبی قهوه‌ای رنگ و پیشانی سفید و سمند، به رنگ خاکستری روشن بود. نوند، اسب خوب و با شرافتی بود ولی برادرش سمند، اسبی بود خودخواه و حیله‌گر. در حقیقت، اسب پیر نمیخواست که سمند مشاورش باشد ولی به ناچار مجبور بود که او را از سمتش برکنار نکند چرا که «سیارخش»، رییس پیشین قبیله اسبها که پدربزرگ سمند نیز بود، وصیت کرده بود که رییس بعدی، سمند را مشاور خود کند. اسب پیر نمیخواست روح سیارخش را آزرده خاطر سازد، به همین خاطر، علی رغم میلش، سمند را به عنوان یکی از مشاورانش انتخاب نموده بود.

واژگان شبکه مترجمین ایران


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code