دیکشنری
داستان آبیدیک
صعب
english
1
general
::
tough, difficult, hard
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
صرفه اقتصادی
صرفه جو
صرفه جویی
صرفه جویی به مقیاس
صرفه جویی در مصرف سوخت
صرفه جویی در مقیاس
صرفه جویی در هزینه
صرفه جویی در هزینه صرفه جویی در مصرف
صرفه جویی مالیاتی
صرفه جویی کردن
صرفی
صریح
صریحا
صریحا گفتن
صریحاللهجه
صعب
صعب الصعود
صعب العبور
صعبالادراک
صعبالحصول
صعبالعبور
صعبالعلاج
صعبالوصول
صعف اخلاقی
صعوبت
صعود
صعود کردن
صعود کننده
صعودی
صغارت
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید