دیکشنری
داستان آبیدیک
فرساینده
english
1
general
::
erosive, grueling, tiring
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
فرزی
فرزیست یار
فرس اعظم
فرسایش
فرسایش خوردگی
فرسایش خوردگی کاواکی
فرسایش برخورد مایع
فرسایش خاک
فرسایش داخلی
فرسایش فضایی
فرسایش مایع لاکریمال
فرسایش ناشی از تراوش متمرکز
فرسایش یونی
فرسایشگر
فرسایشی
فرساینده
فرسب
فرست گیر
فرستادن
فرستادن با کشتی با کشتی فرستادن
فرستادنی
فرستاده
فرستاده پاپ
فرستاده سری
فرستاده سیاسی
فرستاده فوق العاده
فرستگاه بارگنج
فرستنده
فرستنده رادیو
فرستنده رادیوئی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید