دیکشنری
داستان آبیدیک
فروتن
english
1
general
::
meek, modest, humble
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
فرو نشاندن
فرو نشستن
فرو نشینی
فرو ننشاندنی
فرو ننشستنی
فرو کردن
فروایستاب
فروبردنی
فروبرنده
فروبری
فروپاشی
فروپاشی مصنوعی
فروپاشی هیدروژنی
فروپنداری
فروتابیدگی
فروتن
فروتنی
فروتنی کردن
فروختن
فروختنی
فرود
فرود آمدن
فرود آمده
فرود آوردن
فرود اضطراری
فرودافت
فرودست
فرودگاه
فرودگاه جانشین
فرودگاه هواپیما
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید