دیکشنری
داستان آبیدیک
فرونشانی
english
1
general
::
Suppress, subsiding, breaking down, suppressing
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
فروگذار کردن
فروگذاری
فروگردان
فروگشا
فروگیر
فروگیری
فروماندگی
فرومانده
فرومایگی
فرومایه
فرومغناطیسی
فرومون
فرومینشاند
فرونشاندن التهاب
فرونشاننده
فرونشانی
فرونشست
فرونشینی
فروننشاندنی
فرونهشت
فروهر
فروکاست گرایی
فروکاست موقت
فروکش
فروکش کردن
فروکش کننده
فروکشی
فرویش
فرکانس
فرکانس ارتعاش
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید