دیکشنری
داستان آبیدیک
متشکل
english
1
general
::
composed, organized
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
متساویا
متسع
متسع کردن
متشابه
متشبث
متشبث شدن
متشتت
متشتت شدن
متشخص
متشرع
متشعشع
متشعشع شدن
متشنج
متشکر
متشکرم، نیازی به نظر شما
متشکل
متشکل تحت نظارت
متشکل بودن
متشکل ساختن
متشکل کردن
متشکله
متصادف
متصادف بودن
متصاعد شدن
متصاعد کردن
متصالح
متصالحین
متصدی
متصدی امضاء احکام
متصدی امور حقوقی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید