دیکشنری
داستان آبیدیک
متقاطع
english
1
computer
::
crossover
واژگان شبکه مترجمین ایران
2
general
::
intersecting, crossing
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
متفکر
متفکر شدن
متفکرانه
متقابل
متقابل ساختن
متقابل کردن
متقابلا
متقابلا اثر کردن
متقابلا پیوند زدن
متقارب
متقارن
متقارن ساختن
متقاضی
متقاضی ثبت اختراع
متقاضیان
متقاطع
متقاعد
متقاعد سازی
متقاعد کردن
متقاعد کننده
متقاعدکردن
متقاعدکننده بودن شواهد
متقال
متقبل
متقبل شدن
متقدم
متقدم (اندیکاتور متقدم)
متقدمین
متقلب
متقلبانه
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید