AbiDic.com
  • دیکشنری

متوفی

mo-te-vaffâ


english

1 general:: dead, deceased

transnet.ir

2 Law:: n (pl: متوفيات), adj the deceased; decedent; the defunct; (on documents and forms) said deceased (entitled to inherit the estate of which said deceased died seizede

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه


معنی‌های پیشنهادی کاربران

پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
متوسط نرخ استهلاک
متوسط نرخ مالیات
متوسط هزینه ی متغیر
متوسط هزینه ی ثابت
متوسط هزینه ی کل
متوسطه
متوسل
متوسل شدن
متوسل شدن به داوری
متوطن
متوفای
متوفای با وصیتنامه
متوفای بدون وصیت، متوفای بی وصیت بی وصیتنامه
متوفای دارای ماترک
متوفایی که وصیت کرده باشد
متوفی
متوفیات
متوفیه
متوقع
متوقع بودن
متوقف
متوقف ساختن
متوقف ساختن ـ متوقف کردن
متوقف شدن
متوقف نمودن
متوقف کردن
متوقفکردن
متول
متولد
متولی

پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی

نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.  
عبارت داخل کار را وارد کنید
Captcha Code
 
آبی دیکشنری
  • آبی دیکشنری
    • درباره آبی دیکشنری
    • استفاده از آبی دیکشنری
    • ورود به سیستم
    • تماس با آبی دیکشنری
  • لینک های دیگر
    • Disclaimer
    • ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
    • https://satraa.com/
    • ترجمه گوگل
    • دانلود مقاله
    • دارالترجمه رسمی روسی
    • دارالترجمه رسمی فرانسه
    • ترجمه فارسی به انگلیسی
    • دارالترجمه آلمانی
    • دارالترجمه ایتالیایی
کلیه حقوق مادی و معنوی آبی دیکشنری متعلق به سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران است.
طراحی و ساخت از گروه دیجیتالی محیط