دیکشنری
داستان آبیدیک
مشحون
english
1
general
::
filled
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
مشتقات جزئی
مشتقات خونی
مشتقات مکانی
مشتقهای ماتریسی
مشتمال
مشتمال دادن
مشتمل
مشتهی
مشتهیات
مشتواره
مشتوک
مشتکی عنه
مشتی
مشجر
مشجر کردن
مشحون
مشخص
مشخص ساختن ارزش ها
مشخص شده
مشخص کردن
مشخص کننده
مشخصا
مشخصات
مشخصات اصلی
مشخصات فنی
مشخصات فنی روند جوشکاری
مشخصات فیزیکی ساختمان
مشخصات متوفی
مشخصات کالا
مشخصه
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید