AbiDic.com
  • دیکشنری

مشغول


english

1 general:: occupied, busy, engaged

transnet.ir

2 Law:: followed by a noun or gerund : busy with; busy (doing sth)

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه


معنی‌های پیشنهادی کاربران

پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
مشعر
مشعر بر
مشعر بر اینکه
مشعشع
مشعل
مشعل پس سوز
مشعل دوگانه سوز
مشعل گازی
مشعل گازی ایران رادیاتور
مشعلدار
مشعوف
مشعوف ساختن
مشعوف شدن
مشعوف کردن
مشغله
مشغول
مشغول الذمه
مشغول بودن
مشغول ذمه
مشغول شدن
مشغول مذاکره و عقد پیمان
مشغول کار
مشغول کردن
مشغولیات
مشق
مشق دادن
مشق گرفتن
مشق نظامی
مشق کردن
مشقت

پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی

نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.  
عبارت داخل کار را وارد کنید
Captcha Code
 
آبی دیکشنری
  • آبی دیکشنری
    • درباره آبی دیکشنری
    • استفاده از آبی دیکشنری
    • ورود به سیستم
    • تماس با آبی دیکشنری
  • لینک های دیگر
    • Disclaimer
    • ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
    • https://satraa.com/
    • ترجمه گوگل
    • دانلود مقاله
    • دارالترجمه رسمی روسی
    • دارالترجمه رسمی فرانسه
    • ترجمه فارسی به انگلیسی
    • دارالترجمه آلمانی
    • دارالترجمه ایتالیایی
کلیه حقوق مادی و معنوی آبی دیکشنری متعلق به سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران است.
طراحی و ساخت از گروه دیجیتالی محیط