دیکشنری
داستان آبیدیک
ممسک
english
1
general
::
miser, stingy, cheap
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ممتد
ممتد کردن
ممتلی
ممتنع
ممثل
ممد
ممدوح
ممدود
ممر
ممر معاش
ممرگ موش
ممریستنس
ممریستور
ممزوج
ممزوج کردن
ممسک
ممسک الاعنه
ممْضی
ممل
مملو
مملو کردن
مملوک
مملک
مملکت
مملکت داری
ممنوع
ممنوع الوصول
ممنوع الوکاله
ممنوع الوکاله کردن
ممنوع ساختن
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید