دیکشنری
داستان آبیدیک
نورافشان
english
1
general
::
radiant, shining
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
نور شمع
نور شیمی
نور ضعیف
نور قطبیده
نور قطبیده دایره ای
نور گرایی
نور گریز
نور گریزی
نور گزین
نور متلاقی
نور کاذب
نور کم
نور کند
نورا فشاندن
نوراد (فرماندهی هوافضای امریکای شمالی)
نورافشان
نورافشانی کردن
نورافکن
نورافکنی
نورالژی
نورالژی تری ژمینال
نورالژی عصب سه قلو
نورانی
نورانیت
نورپردازی بهتر
نورچشمی معلم
نورخاست
نورد
نوردهی
نوردیدن
معنیهای پیشنهادی کاربران
علی جلیلیان
4 اردیبهشت 1402
نور افشان های اضطراری
0
0
«
1
»
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید