داستان آبیدیک

هورخش


english

1 general:: Hoorakhsh

هورخش که چند هزار سال پیش زندگی میکرد، از همه اسبها بهتر و شایسته‌تر بود. فرس اعظم خودش رو معرفی کرد و علت اومدنش به زمین رو به هورخش گفت. پس از اینکه صحبتاشون تموم شد، فرس اعظم در مقابل هورخش زانو زد و در حالیکه سرش رو به سمت پایین خم میکرد، چشمانش رو بست. اون وقت موهبتی بزرگ به هورخش اعطا شد؛ موهبتی که باعث میشد هورخش بتونه از پس نیروی اهریمنی بربیاد و اون رو شکست بده. در اون زمان، نیروی اهریمنی در قالب اسبی که کاملا شبیه هورخش بود، ظاهر شد و سعی کرد با فریب دادن بقیه اسبها، به مقاصد شیطانیش دست پیدا کنه.

واژگان شبکه مترجمین ایران


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code