دیکشنری
داستان آبیدیک
چرب
english
1
general
::
oily, rich in fat, greasy
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
چراغ های محافظ باند
چراغ یانورقوی
چراغهای جانبی
چراق بالا
چراق پایین اتومبیل
چراق راهنما
چراق عقب
چراق گاز
چراق ماهتابی
چراق نئون
چراقان
چراگاه
چراندن
چرانیدن
چراکه
چرب
چرب بودن
چرب زبان
چرب زبانی
چرب زبانی کردن
چرب و کثیف
چرب ونرم
چرب کردن
چرب کننده
چربمایه پرکننده
چربمایه جامد
چربمایه سرخ کردنی
چربمایه مایع
چربمایۀ چندمنظوره
چربمایۀ رویۀ پای
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید