کار

1 general:: job, task

transnet.ir

2 Industrial engineering:: work

هر کار در این محیط از چندین عملیات مختلف تشکیل میشود و بین عملیاتهای مربوط به یک کار روابط پیشنیازی وجود دارد.

واژگان شبکه مترجمین ایران

3 Law:: work

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: labor

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: business

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

6 Law:: job

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

7 Law:: occupation

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

8 Law:: function

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

9 Law:: assignment (completed the assignment and went on to other jobs(

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

10 Law:: task

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

11 Law:: affair

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

12 Law:: calling; trade; profession

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

13 Law:: employment

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

14 Law:: workmanship; craftsmanship

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

15 Law:: intellectual, creative, or artistic work

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

16 Law:: performance

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه