دیکشنری
داستان آبیدیک
گرداندن
english
1
general
::
mange, run, show around, turn
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
گردآوری کردن
گرداب
گرداب نعل اسبی
گرداب های جدایش
گردابه
گردابه مرکزی
گردابک
گردابی
گرداسپیان (روستا)
گرداگرد
گرداله
گردان
گردان ساختمان
گردان های عزالدین قسام
گردان هوایی
گرداندن
گرداننده
گردانیدن
گرداوری
گردباد آتش
گردبر
گردپاش
گردش
گردش بسته
گردش تصادفی
گردش جابجایی
گردش جو
گردش حول محور عمودی
گردش دارایی ها
گردش دورانی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید