دیکشنری
داستان آبیدیک
گسیخته
english
1
general
::
broken, torn, cut
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
گسل معکوس
گسل ناهمنهاد
گسل ها
گسل هم نهاد
گسلاندن
گسلش سطحی
گسلش سطحی ناشی از گسل معکوس
گسلش شیب لغز
گسله
گسله بستری
گسیختگی
گسیختگی ژنی
گسیختگی شیب
گسیختگی منفرد
گسیختن
گسیخته
گسیخته خوئی
گسیل
گسیل آلاینده ها
گسیل گر
گسیل کاتدی
گسیلندگی
گسیلنده
گسیله
گسیلۀ تک بسامد
گسیلۀ تکبسامد گوش
گسیلۀ خودانگیخته
گسیلۀ صوتی خودانگیختۀگوش
گسیلۀ گذرا
گسیلۀصوتی برانگیختۀ گذرای گوش
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید