داستان آبیدیک

(2)وابسته

~


english

1 Law:: dependent; interdependent; related; connected; attached (usu in its extended or figurative sense); depending; correlated; interrelated; interconnected

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: affiliate

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: vassal (a vassal state(

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: subsidiary ■ n

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

5 Law:: dependent : one that is dependent; esp : a person who relies on another for support

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

6 Law:: subsidiary

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code